دختر 22 ماهه من
عزیزم سلام از اینکه دیر به دیر میام وبلاگتو اپ می کنم معذرت می خوام درگیر مسایلی هستم که در اینده خودت متوجه همشون می شی
خیلی خانوم شدی و من روز به روز دارم از پیشرفتت لذت میبرم
خیلی خوشگل حرف میزنی دیگه شدی یه طوطی کوچولو هر چی می گیم تکرار می کنی
انقدرم ناز حرف میزنی که حدو حساب نداره
به خدا مب گی اودا اودایا وقتی می گم دعا کن دستاتو می گیری جلوت و می گی اودایا
شیرتو که می خوری بعدش تموم که میشه می گی تمو شد حتی نصفه شب تو خوابم می گی تمو شد
تا یه جا کارت گیر می کنه یا مثلا هر اتفاقی که میوفته می گی چیییی شووده
وقتی می خوای منو صدا بزنی می گی خوشیدم یا خوشیدی
بهت می گم عشق من کیه می گی من
می گم مامانو چندتا دوست داری می گی دتا یعنی ده تا
می گم لیلیا کفشاتو لباساتو بپوش می گی پوشیدم یا کفشتو میاری میگی پوشیدم یعنی پام کن
وقتی میخوای در هر چیزیو باز کنی میاری می گی باز شد یعنی بازش کن
به گوجه سبز می گی گوجی
وقتی خیلی عشقت قلمبه می شه اخر اسم همه یه جون اضافه می کنی البته می گی دون مثلا مامان دون
می گم لیلیا دوست دارم میگی دوسم
می گم لیلیا بریم می گی بیم
می گم لیلیا مواظب خودت باشیا باشه می گب باشه
میگم حرفای مامانو گوش بده چشم می گی چش
می گم لیلیا هر وقت یه چیزیو بهت دادم بگو مرسی می گی میسی کلا هر چیزی که از دست هر کس می گیری عادت کردی میگی میسی یا مننون یعنی ممنون
خلاصه عسلس شدی که می خوام برات بمیرم
با پارک می گی اباسی علشقه پارکی به سورسره می گی سوسو
کاش اینقدر همه زندگیمون قرو قاطی نشده بود
چند روزه من و بابا متین به این نتیجه رسیدیم که نمی تونیم با هم زندگی کنیم خیلی تصمیم سختیه فقط امیدوارم هر اتفاقی که میوفته به ضرر تو نباشه خیلی دلم گرفته زندگی خیلی سخته خیلی
اینم چندتا عکس
لیلیا و دایی فرشید
امروز داشتی میدوییدی دنبال پیشی با صورت خ9وردی زمین لبت باد کرد بمیرم کلی به قوله خودت اخ
(یخ) گذاشتیم روش