خدا بهم رحم کرد
داشتم از توی پیاده رو رد میشدم یه افغانیه بیچا ره بغل دستم بود همین که ازش زدم جلو یه صدای وحشتناک اومدو یه عالمه سنگ خورد به پشت پام برگشتم دیدیم افغانی بیچهره افتاده روی زمین خون از سرش باز شد سنگ نما از طبقه پنجم کنده شد خورد توی سرش بمیرم براش خیلی وحشتناک بود خیلی تا عمر دارم یادم نمیره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی