تنها امید زندگیم لیلیاتنها امید زندگیم لیلیا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

lilia my little angel

دوران بارداری..........

1390/8/10 0:42
نویسنده : خورشید
524 بازدید
اشتراک گذاری

الان دلم یهویی هوای دوران بارداریمو کرد یادش بخیر باورم نمیشه اینقدر زود گذشت اوایل با حالت تهوع شروع شد کم کم با بیخوابی های شیونه و افسردگی تا 5 ماه ویار شدید داشتم از مردا بدم میومد از صداهای بلند بدم میومد از ادکلن بابا متین بیزار بودم  بعد از این حالتها یواش یواش استخوان دردم شروع شد حالا فکرشو بکن که3ماهه اول 9 کیلو وزن کم کردم اما هرچیزی که واسه شما خوب بودو می خوردم با اینکه بالا می اوردم............ تنها کاری که دوست داشتم قلاب بافی بوداز صبح تا شب.

از ماه 4 تکونات شروع شد وای خیلی لذت بخش بود بابامتین و مامان میتا و بابا جون دایی فرشید خاله منیژه  ومامانجونی همه دستشونو میزاشتن روی شیکمم که تکوناتو حس کنن وقتی تو دلم سکسکه می کردی همه کیف میکردن منم که ذوق مرگ میشدم واییییییییییی چقدر خوب بود همش میرفتم زیر دوش اب میشستم توام همش تو دلم وول می خوردی....

مامان عصی و بابایی هم که نبودن ولی همش زنگ میزدن حالتو میپرسیدن

وای خدا چقدر زود گذشت.........اون موقع این شکلی بودم ولی خیلی کیف داشتا همه بهم می گفتن مامان کوچولو تازه اینقدر همه مواظبم بودنننننننننننننننن

ولی خوب عوضش یه عالمه سختی کشیدم اما الان تورو دارم عروسک نازم و خیلی خوشحالممممممم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)