این روزها......
وای خدایا خیلی خوشحالم
لیلیا این روزاخیلی شیرین شدی. هر روز یه کار جدید می کنی و کلمه های جدید می گی یاد گرفتی فوت می کنی همش می گی پ پ با فتحه.پشت هم می گی نه نه نه نه خودتو لوس می کنی همش دلبری می کنی.
دیگه دارم بزرگ شدنتو احساس می کنم و لذت می برم روز به روز بیشتر بهت وابسته می شم تازه دارم مامان می شم دلم می خواد حرف بزنی و منم برات قش کنم.
خدایا این لذت زیبا رو به همه هدیه کن.
عاشق اون دستای کوچولوتم که وقتی بهت می گم دست بزن چلپ چلپ می کوبیشون بهم.
عاشق اون درک و فهم تو و اون لوس لوسی شدناتم تا دستمو می کوبم رو پام می گم لیلیا سرتو بزار اینجا خم می شی و سرتو می زاری کلی خودتو لوس می کنی منم ضعف می کنم.
مامان میتا و بابا جون که واست می میرین.
عاشقتم که صدای اردک اسباب بازیتو یاد گرفتی همش صدای اردک در میاری جوجه من.
عاشقتم که موش می شی و لباتو غنچه می کنی.
خدایا دوست دارم که دوستم داریو این فرشترو بهم هدیه کردی....
اینم عکس موش موشی شدن لیلیا
اینم اون موقعی که می گم سرتو بزار اینجا ....توام لوس می شی واسمون