تنها امید زندگیم لیلیاتنها امید زندگیم لیلیا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

lilia my little angel

بازم برف.....لباس زمستونی می پوشم سردم نشه

امروز شنبه 5 آدز 1390 و شما در 4 ماه و ٢٢ روزگی به سر میبری برف میاد برف میاد برف میاد........... قربونت بشم که میبرمت پشت پنجره کیف می کنی و با تعجب بیرونو نگاه می کنی با درختا که سفید شدن حرف میزنی حسابی خوردنی شدی کوچولو. عاشقتم که هر وقت لباس تنت می کنم می فهمی می خوایم بریم بیرون صدات در نمیاد حتی با اون لباسای سخت و گرم......... ...
5 آذر 1390

پری کوچولوی شهر آرزوها

الهی مامان فدات بشم که  که اینقدر شیرین شدی خوردنییییییی قربونت برم که ذوق کردن یاد گرفتی تا یکی میاد پیشت یا منو میبینی یا باهات بازی می کنیم ذوق می کنی جیغ کشیدن که ذیگه واویلا قربون اون شصت پات بشم که همش تو دهنته ....دیگه ما سرت داریم خودزنی می کنیم همه با هم دعوا دارن کی زودتر بغلت کنه همینطوریم که با دلبریات داری طلفات میدی میدونی چیه؟؟؟؟ به نظر من تو همون ستاره کوچولویی هستی که من تو بچه گیام به مامان میتا می گفتم مامان این ستاره منه آرزومه از آسمون بچینمش واسه خودم............... حالا من خودم مامان شدم اما حالا اون ستاره کوچولو اومده تو بغلم تو پری کوچولوی شهر آرزوهای مامانی اومدی به من زندگ...
2 آذر 1390

اولین برف

وای خدایا پارسال این موقع تو توی دل من بودی از دیروز برف میاد دیروزم یه عالمه لباس تنت کردم بردم دکتر واسه چک اپ ٤ ماهگیت چه برف نازی میومد منم پتوتو کشیدم رو صورت خوشگلت که برفا نریزن روی صورتت الهی قربونت برم وقتی بردمت پیش دکتر معاینت که می کرد میخندیدی دکتر باوریان میگفت واییی چه دختر خوش اخلاق و خوش خنده ای داری بعدش گفت خدارو شکر همه چیز دخترت عالیههه ازم سوال کرد لیلیا شصت پاهاشو می خوره گفتم نه هنوز الهی دورت بگردم انگار شنیدی بهت بر خورد اخه وقتی از مطب دکتر برگشتیم شروع کردی به گرفتن پاهات تو خیلییییی ملوسی بعدم بردمت پشت پنجره و برف و بهت نشون دادم چقدر برات جالبه از پشت پنجره بیرونو دیدن دلم میخواد وقتی بزرگ شد...
18 آبان 1390

واکسن بی تربیت 4 ماهگی

وای مامان خوچید چلا منو بردی امپولم زدی؟؟؟؟  بابا متین چرا؟؟؟؟ اخه من نینیم دردم اومد..... گریهههه کردم اخهههه اخه صبح اومدی  لباس تنم کردی من خوشحال شدم دارم میرم ددر بعد منو بردی واسکن زدی همشم تند تند می گی عزیزم اشتالی نداره واسکن خوبه بعدنی ها که بزرگ شدی ملیض نمیشیییی... ای بابا... اخه من لالا بودم امپولم زدین اینم بعد از واسکن ببینید اشکامووووووو چشمام پر اشکه از بس گلیه کردم صورتمم قلمز شده   مامان خورشید:اللهی برات بمیرم مادر واکسن که زذیم اومدیم خونه تب کردی اونم چه تبی ولی صدات در نمیومد اروم ناله می کردی انقدر جیگرم برات اتیش گرفته بود که می خواستم زار زار گریه کنم برم تو دیوار ...
18 آبان 1390

مسابقه عکس فرشته های سال 90

هوووووووووووووووررررررررررررررررراااااااااااااااااااااااااا من اول شدم موضوع مسابقه نی نی و عروسکش بود      http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=130050&PageNumber=5     ...
13 آبان 1390

حموم

به به چه گل دختری چه عزیزی چه تمیزی مثل هلو می مونه میدونید چیهههههههه؟ من عاشق حمومم وقتی میلم حموم با مامی خوچید اینقد کیــف می تونم که اصلا نی صیدامم در نمیادددد مامان خورشید: لیلیا قربونت برم مامانی فدات بشم که اینقدر مظلومی اخه ماهه من من دلم می خوام خودمو تیکه پاره کنم از بس تو مظلومی.............. لیلیا:این مامان خوچید چی چی میگه بابا جون من دارم تو حموم فکل می کنم که بعدنی ها که بزلگتل شدم چطولی اینجا اب بازی کنم مظلوم نیستم که.............................. میخوام از تو این وانه بیام  بیرون مامانی خواهش می کنم منو بیار بیرون اینم از لیلیا گلیییییی بعد از حموم با حجاب شدماااااااااااااااا...
13 آبان 1390

باورم نمیشهههههههههه......

باورم نمیشه امروز اینقدر منو اذیت کردی لیلیا گلی از صبح تا الان داشتی گریه می کردی من موهامو کندم از دستت اخه مادر من منم خستم تو که خیلی خانوم بودی البته 3 روز بود شیکمت کار نکرده بود ولی امروز موفق شدی شاید واسسه همین حالت زیاد خوب نبود ولی شیطون با بابامتین خوب می خندیااااااااا قبل ازاومدن بابا متین بعد از اومدن بابا متین بابا برو یکم اون طرفتر له شدم اخههههههه پیش بابا متین راحتم لالا میکنی...... ولی تو هر کاریم که بکنی بازم عشقققق منی ...
12 آبان 1390