تنها امید زندگیم لیلیاتنها امید زندگیم لیلیا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره

lilia my little angel

یه بوس کوچولو

من هیچی نمیگم فقط ببینید لیلیا بوس بده بریم دَدَ حالا من حق دارم برات بمییییییییییییییرم؟؟؟؟؟؟ ...
22 شهريور 1391

پتو خرسی

عزیز دل مامان ،خوشمزه من، اخه من با تو چی کار کنم میخورمتااااااااااااااااااا همچین چسبیدی به ابن پتو خرسیه که نگو و نپرس اگه نباشه نمی خوابی کلا عاشقشی همش بغلش می کنی می مالونیش به صورتت و خرسشو بوس می کنی جدیدا هم بوس کردن با لب غنچه یاد گرفتی که وای دلم می خواد قورتت بدم الان ناراحتم اخه این پتو خرسیه دیگه برات کوچولو شده البته 2تا دیگم ازش برات خریدم ولی بازم کوچولو تنها راحش اینه که یه پتو بزرگتر برات بخرم این خرسارو روش بدوزم هههههههههههههههههههه راستی یه دونه خرس کوچولوم داری اونم مثل خودت پتوشو بغل کرده اینم عکسش اینم لیلیا با پتو خرسیش ...
22 شهريور 1391

14 ماهگی

عشق کوچولوی من،ماه اسمونم،دختر مهربونم 14 ماهگیت مبارککککک خیلی پیشرفت کردی عزیز مامان، کلی کارای جدید می کنی . اولیش که خیلی با نمکه اینکه میری دکمه dvdرو میزنی تا جای سی دیش بیاد بیرون بعد یه cd بر می داریو میزاری توش بعد دکمشو میزنی تا درش بسته بشه. این کارو با سی دی رام لپ تاپ هم می کنی از کجا یاد گرفتی نمی دونم والا. دستتو می گیری جلوی باد (هر جا که باد بیاد)انگشتاتو باز و بسته می کنی تا بهت می گم باد بادی این کارو می کنی یعنی باد میاد. بهت می گم لیلیا کلاغه مبگه می گی: گا گا یعنی غار غار توی هر شرایطی تا پتو خرسیتو ببینی بغلش می کنی و خرسشو بوس می کنی توی حالت نشسته سرتو میزاری روش یعنی داری ...
19 شهريور 1391

دندون کوچولوی سوم و چهارم

بلاخره دندونای سوم و چهارم دخترم هم در اومد البته الان 1 هفته است در اومده من وقت نکردم بیام بنویسم خیلی با نمک شدی لیلیا با این 4 تا دندون الان دندونای نیشتم کم کم داره میزنه بیرون ایشالله که اذیت نشی نمیدونم چرا چند روزه شیر کم می خوری؟ دیگه توی تخت و پارکتم نمی خوابی اخه نمی تونی راحت غلت بزنی همش بیدار میشی منم گذاشتمت پیش خودم البته شب چراغو خاموش می کنم خودت اینقدر غلت میزنی تا خوابت می بره اینم عکس دندونای لیلیا چند روز پیش بردیمت سرزمین عجایب با دایی بابک و مامان جون و بابا جون اینم عکساش ...
11 شهريور 1391

13 ماهگیت مبارک

 امروز 18 مرداد 1391 13 ماهه که با همیم 13ماهگیت مبارک کوچولوی نازم  امروز تولد بابا متین مهربونه تولدت مبارک بابا متین امروز 29 ساله شد لیلیای عزیزم دیگه ایستادنو یاد گرفتی ولی با تکیه کردن به یک کمک دیگه لبه میز و مبلارو می گیریو وایمیستی اما میترسی که بشینی وقتی وایمیستی و خسته میشی صدا می کنی تا بیام بشونمت تمام صفحهtvپر از جای دستای کوچولوت شده اخه میری لبه میز تلوزیونو می گیری و وایمیستی همونجا میزنی روی صفحه و tv نگاه می کنی پدر dvdو رسیورم در آوردی از بس دکمه هاشو می زنی ما که نمیتونیم یه کانلو نگاه کنیم شما تند تند کانالارو عوض می کنی به صدای زنگ sms و زنگ موبایل خیلی بامزه واکنش نشو...
5 شهريور 1391

بدون عنوان

سلام عزیزم دختر نازم خیلی بانمک شدی خیلی کلی دل همرو میبری یکی از کارای جدیدت اینه که تا می گم دست نمیزنه انگشت اشارتو می گیری جلوی صورتت و به چپ و راست تکون میدی یعنی نه دومیش اینکه اهنگ بعد از نسترن فرشید امین رو می خونی به این صورت :اهنگشو با حرف م با فتحه پشت هم می خونی م م م م ممممممممممم عشق من دیگه پاهای کوچولوت قوی شدن کم کم فکر کنم میخوای بدون کمک وایسی هر جا که میریم به همه بوس میدی به هیچی دست نمیزنی کلی دلبری می کنی از بس خوش اخلاقی زندگی من با تو معنی میگیره 14 مرداد تولد بابا متین بود 28 مردادم تولد خودم بودم نتونستم بیام اینجا بنویسم الانم بابا متین رفته دبی واسه کارای اقامتش...
31 مرداد 1391

یه دنیا حرف...........

سلام عزیزم یکم دلم پره....چند شب پیش توی نینی سایت یکی از بچه ها نوشته بود که پسر 4 ساله دختر عمش وقتی مامانش داشته نماز می خونده به برق دست زده و در جا خشک شده................. وای خیلی وحشتناکهی  خدا به مامانیش صبر بده.از اون موقع داغونم میترسم میترسم همش می گم نکنهههههههههههههههههه وای اصلا نمیتونم حتی تصورشم بکنم تمام سرم پر از نکنه شده البته از روزی که بع دنیا اومدی این نکنه ها با منه من دیگه خورشید سابق نیستم من حالا یه مامانم یه مامانه نگران از صبح که بیدار میشی همش فکرم اینه خوب چی بدم بخوره که مقوی باشه بدشم نیاد پا میشم یه چیزی درست می کنم توام بعضی وقتا می خوری بعضی وقتا لب نمیزنی ...
5 مرداد 1391

بلاخره فرشته دندونی اومد

بلاخره فرشته اومد و بقیه دندون کوچولوهای لیلیا خانوم اورد 2 تا دندونای بالا نیش زده بقیه هم جاهاش سفید شده مامان جون مبارک باشه البته خیلی اذیت میشی چند شبه 2 تایی با هم بیداریم تا چراغارو خاموش می کنم میای می چسبی به من تا خوابت ببره شیطون خوب دلبری کردی توی این چند وقته واسه مامان عصی ها جای عمه مریم خالی کارای جدید می کنی لبای خوشگلتو با دستمال پاک می کنی البته بعد از غذا  عاشقه اهنگ بعد از نسترن فرشید امینی کلی باهاش  نای نای می کنی هر چی رو زمین باشه بر میداری میدی وای هر چیم میخوای بدی دستتو دراز می کنی لپتو میندازی روی شونت و لباتو غنچه می کنی تا از دستت بگیرن میری جلو اینه ...
2 مرداد 1391